شروع کنکوری بودنم🥰شروع کنکوری بودنم🥰، تا این لحظه: 10 ماه و 15 روز سن داره
یه اتفاق تلخ..💔🖤یه اتفاق تلخ..💔🖤، تا این لحظه: 1 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
عهدی که با خویشتن بستم...عهدی که با خویشتن بستم...، تا این لحظه: 1 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره
اتفاق مهم⛔اتفاق مهم⛔، تا این لحظه: 4 ماه و 7 روز سن داره

آبی به رنگ دریا...🖤🌊

گاهی خوشی گاهی غم:))...🖤🌊 اندکی صبر... سحر نزدیک است..

بماند به رسم یادگار...

این اسکناس، مال ۱۵ سال پیشمه که پدربزرگم داده بود بهم ، نمی دونم چرا و چی شد که نگهش داشتم، امروز بعد اینهمه مدت متوجه عکس پشتش شدم که خیلی با حال و هوای این روزام می خوره... خوشبحال اونایی که هر روز از جلوی این سر در رد میشن.... از اونا بیشتر خوشبحال کسایی که هر روز توش پا میذارن.... الانم که نگاش میکنم اشک تو چشام حلقه زده . . تصمیم گرفتم که روی میز تحریرم بچسبونمش تا دائم جلوی چشمم باشه و یادم نره واس چی مبارزه می کنم و بماند به رسم یادگاری از این دوران...💫💖 یعنی خدایا، خدااا جونم میشه؟؟ میشه یه روز؟؟ یه روز بهش برسم و از شدت شوق نتونم چیزی بگم و تا خود صبح خوابم نبره؟؟؟ تو تنهاترین و اولین و ...
25 تير 1402

پست درسی✌

خب ، این پست قراره تجربیاتی که به دست آوردم رو بنویسم و اگه شد برنامه ریزی خودم رو تو آخر پست بزارم:)  ۱_ تو سال کنکور ارتباطاتون با دوستاتون رو قطع کنین، اگه طرفتون خوب باشه درک میکنه شما رو. این حرفو به این دلیل میگم که ممکنه حرفایی که میزنه ذهن شما رو درگیر کنه و یا مثلا چت کردن هم خودش وقت زیادی رو ازتون می گیره ، پس لطفا خیلی درگیر رفیق بازی اینا نشین!!! ۲_ به طور کامل فیلم و سریال و گوشی رو بزارین کنار ، مخصوصااااااااا این فضای مجازی رو، ۹۹ ٪ عدم تمرکز حین درس خوندن بر می گرده به همین فضای مجازی. خیلیا از قافله عقبن ولی به خدا هیچی ازشون کم نشده، پس گوشیو بذارین کنار🙏 ۳_ موردی که خیلی مهمه اینکه درگیر روابط عاطفی ...
25 تير 1402

چند کلمه حرف خطاب به خودم...

می دونم، قرار بود که برنگردم، ولی خب، نتونستم دیگه😅😅 راستیش هدفم از ایجاد این وبلاگ این بود که فراز و نشیب های مسیر کنکورم رو تا روزی که به هدفم برسم اینجا یادداشت کنم تا بعد ها که بر می گردم خاطراتم رو مرور کنم و یه سفری به این دوران داشته باشم، دورانی که بی شک از زیباترین و به یاد ماندنی ترین دوران های زندگی هر کسه!! دوران کنکورررر!! باور نمی کنم که منم الان یه کنکوری ام!! هنوز تو شوکم!! آخرین سال های نوجوانی و مدرسه ای بودن!!  تو این مدت تجربه های زیادی به دست آوردم، هم از لحاظ زندگی و هم درسی و تحصیلی، یاد گرفتم قوی باشم و با هر شکستی نا امید نباشم، به آدمای دور و برم اصلا اعتماد نکنم ، فقط و فقط به خودم تکیه کنم و ....
25 تير 1402

😭😭😭😭

کنکور تایم: واقعا حالم خرابهه، خیلی خراب، نمی دونم این روزا قراره کی بگذرن، واقعا فرسوده شدم من... همش عقب می مونم، همش نمی تونمم، همش... همش تنبلی میکنم، گوشی نگاه می کنم، می خوابم... من نمی تونم، به خدا نمی تونم، زحمت نمیکشم خودمم می دونم، لیاقتم این نبود ، از استرس چند تا سفیدی افتاده به موهام. حتی زخم معده هم گرفتم از استرس این لعنتی... کلی عقب موندم ، نمی دونم کی برسونم... هنوز ساعت مطالعم جوری که می خوام نیست... همه چی در هم برهم شد یهو، چی می شد دوباره بر می گشتم به دوران کودکیم، اون موقع ها که زندگی واقعا خیلی بهتر از الانا بود، وقتایی که عروسک بازی و خاله بازی بود، تنها دغدغمون تموم شدن کارتون مورد علاقمون بو...
16 تير 1402

گاه نوشت ۳

💞خاطره نویسی: ۱_خب خب، دیشب رفته بودیم شهر بازی، اونجا یه مراسم خیلی بزرگ به مناسبت عید غدیر خم برگزار شده بود، کلی آدم جمع شده بودند، برنامه های جالبی رو داشتن از جمله اجرای مسابقه و شیرین کاری ، نمایش واقعه غدیر خم و ....  شربت و چای و ... هم پخش می کردند. نماز رو هم به جماعت خوندیم و آخر مراسم هم تجلیلی از خانواده های شهدا و ایثارگران به عمل اومد...(برای شادی روح شهدا صلوات بفرستید 🙏) من پشت سر یه خانومی نشسته بودم که یه بچه کوچولو تو بغلش بود. وای که چقد دوست داشتنی بود. هی براش دست تکون می دادم و ادا در می آوردم و اونم می خندید. با هم دوست شده بودیم...🥺😍  بعد جا نشدیم و من مجبور شدم برم یه جای دیگه بشینم. کنار...
16 تير 1402

درد و دل ..

شاید چیزی که دغدغه من و امثال من هست از نظر خیلیا چرت و پرت باشه و اصلا به چشم نیاد ولی.... اونایی که یه کنکوری اند واقعا ما رو درک میکنن، اینکه صبح خروس خون بلند شی و بری توی اتاقت ، درشو ببندی و بیوفتی رو کتاب ها و تستات... اینکه بیشترین بیرون رفتنت یه پیاده روی ۲۰ دقیقه ای تو حیاط خونتون باشه.. اینکه خونوادت خونه خاله برن، خونه این فامیل و اون فامیل برن ولی تو نتونی... اینکه اونا بتونن مسافرت برن ولی تو نتونی... اینکه جدید ترین فیلم و سریال ها بیاد ، با بازیگرای مورد علاقت ولی تو نتونی ببینی... اینکه خواننده مورد علاقت بیاد شهرتون کنسرت بذاره ولی تو نتونی بری... اینکه خیلی وقت باشه دلت لک بزنه واس یه زندگی عادی ولی......
14 تير 1402

بدون شرح...

حالم خیلی بدههه😭 صبح رفته بودم مدرسه ساعت ۱ رسیدم، خسته بودم بعد ناهار یکم فیزیک تستاشو زدم بعدشم زیست اون قسمتایی که مونده بودن رو زدم. سرم درد می کنه اونم وحشتناک😫😱😰 نمی خوام قرص و مسکن اینا بخورم چون نمی خوام خودمو عادت بدم به این چیزا. بعد اینکه یه کوچولو درس خوندم چون تب و لرز هم داشتم با اون وضع گلو درد و سردردم چپیدم زیر پتو. دکتر هم نمی خوام برم.😪 . . به خدا دیگه نمی تونم، نمی کشم دیگههه خسته شدم من ، تا کی ادامه بدم، قوی باشم... من اهلش نیستممم، من نمی تونم... فردا پس فردا چطوری تو روی خونوادم نگاه کنم اگه قبول نشم؟؟ مامانم خیلی بهم امید داره..😥 تحمل شو ندارم نا امیدی و گریش رو ببینم.😭😵 کلی هم...
14 تير 1402

دلتنگی تایم🖤🖤🥀🥀

مادر  بزرگ مهربانم  که از کودکی با داستان هایت خو گرفته ام  و بزرگسالی ام را با نقاشی هایت جهت داده ام... چه شیرین است، اختلاط عینیت و ذهنیت در پس نقاشی و قصه هایت. زیبایم دوستت دارم.  و می توانم در  لایه لایه  چروک های صورتت  زیبایی را ببینم. کنار پنجره ی ایوان ، روی طاقچه گلدان بود درخت سیب ، بهار که میشد صدایم میکرد.. همان جایی که استکان و قوری برای چای خوردن بود... مادربزرگ یادت هست ؟ دلم همیشه برای قصه های شیرینت تنگ میشد... حالِ تو هم بد می شد اگر حالِ دلم بد می شد... بهار که می آمد ، حوضِ ماهی ها چه خوش رنگ میشد... اصلا تمام خوشبختی ها درونِ خانه ی تو جمع میشد... مادربزرگ یا...
14 تير 1402

گاه نوشت ۲

سمیرا...  تو رو خدا تسلیم نشو.. میدونم سخته، درکت می کنم، ولی تحمل کن، یه روزی تموم میشه همشون... نمی خوای به آرزوهات برسی؟؟؟ کی می خوای از خواب پاشی؟؟ از خواب غفلت؟؟ چجوری می خوای تو روی خونوادت نگاه کنی؟؟ چطوری میتونی اون همه هزینه ای کردن برات رو حیف کنی و نادیده بگیری؟؟؟ فردا نه دوستات کنارتن نه گوشی... گوشی همیشه هست ، به خدا هست.. فیلم و اینستا همیشه هست.... اما وقتی که داری ، زمانی که می گذره بر نمی گرده... سر جلسه کنکور تنها کسی که کنارت خواهد بود خودتی... تو اهل تسلیم نیستی... قوی باش  سمیرا... ...
13 تير 1402